.
صفحه اصلي آرشيو جستجو پيوند ها تماس با ما
 
آخرین عناوین
خاطراتي از نماينده شهيد ساري در مجلس
صادقعلی رنجبر
خاطراتي از نماينده شهيد ساري در مجلس

حجةالاسلام والمسلمین شهید عبدالوهاب قاسمی، از روحانیون مبارزی بود که شجاعانه ترین مبارزات علیه رژیم ستمشاهی را در مشهد مقدس و مازندران و ترجیحاً شهرستان ساری از خود به یادگار گذاشت و مازندران و مردم وفادارش علیرغم گذشت قریب به ۳۰ سال از شهادت مظلومانه ایشان در جریان واقعه ۷ تیر تهران، نه تنها ایشان را از یاد نبرده، بلکه هرسال درخشان تر و پر انگیزه تر از سالهای قبل، به تجلیل از این عزیز مبادرت می ورزد.

شاید کسی از نسل امروز نتواند بوضوح واقعیت های تلخی که در انتهای دهه ۵۰ و ابتدای دهه ۶۰ بر ما گذشت، فضای مظلومیت خوبانی همچون شهید مظلوم بهشتی و شهید مظلوم قاسمی را درک کرده و یا به تصور درآورد، چرا که عزت بلند و یادآوری قدرشناسانه امروز از شهدای مظلوم، نسل امروز را دچار توهم درک تاریخ کرده و باورش را مشکل می نماید!

شهید قاسمی در دو مظلومیت مضاعف قرار داشت که یکی روحانی بودن ایشان و دیگری آرمانگرایانه بودن و ولایتمداری ایشان بوده و به همین خاطر همواره در معرض دو گزینه بی اعتنایی و نیز مقابله و ستیز مخالفان و یا حتی همسنگران خویش قرار می گرفت و دقیقاً همان داستان مظلومیت شهید بهشتی در سطح کشور، برای ایشان در سطح مازندران و ساری تکرار می گردید!

خاطره اول :

شهید قاسمی تنها فرد منتسب به انقلاب و افکار امام راحل بود که در میان کاندیداهای رنگارنگ گروهکهای کمونیستی، نفاق، دمکراتیک های غرب گرا و نیز بی تفاوت ها، نامزد نمایندگی مردم ساری در اولین دوره مجلس شورای اسلامی شده بود و بدون هیچ پشتوانه مالی و نیز تیم تبلیغاتی به رقابت نابرابر با کسانی پرداخت که بطور تشکیلاتی از تهران و شهرهای اطراف ساپورت شده و برایشان هزینه های کلان و تبلیغات لوکس می شد!

شهید قاسمی بسیار تنها بود و جو تبلیغاتی شهر در انحصار کامل منافقین، امتی ها، توده ای ها، فدایی ها، مائوئیست ها، احزاب دمکراتیک و نیز عده ای از بی تفاوتها قرار داشت و ایشان نه تنها از جانب آنها مورد خصومت بود، آزارنده تر از آن خصومت ورزی ها، بی مهری های دوستان مذهبی به این عزیز بود که متاسفانه، تحت تاثیر تبلیغات مسموم و سمپاشی ها و بمباران های خبری گروهکها، گرایشی در کمک به ایشان، چه در مراحل تبلیغ و چه در مرحله رای گیری در آنها دیده نمی شد!

ایشان نامزد مورد تایید حزب جمهوری اسلامی در مرحله دوم دور اول و جامعه روحانیت ساری و مازندران معرفی شده بود، لیکن حزب جمهوری اسلامی در خلوتی نفرات فعال قرار داشت و افراد چندانی در حزب مهیای توزیع پوسترهای ارسالی از تهران نبودند و بندرت امکان رویت پوسترهای کوچک شهید قاسمی در میان بنرهای بسیار بزرگ و متعدد سایر کاندیداهای تشکیلاتی بوجود می آمد، طوری که افکار عمومی حتی از ورود ایشان به دور دوم رقابتهای انتخاباتی هم کمتر اطلاع داشته اند!

در آن شرایط کاملاً شکننده و تاسف بار، حقیر و دوست عزیزم جناب آقای دکتر ابراهیم(قاسم) صفری و نیز سردار شهید کربلایی حجت الله مستشرق که در شورای انجمنهای اسلامی دانشجویان و دانش آموزان ساری در ردیف نیروهای فعال شهر بودیم، تصمیم گرفتیم به حزب رفته و علیرغم آگاهی از بدنام شدن خود توسط نیروهای خودی که ایشان را متهم به تفکر ارتجاعی، کهنه پرستی و یا انجمن حجتیه و غیره می کردند، به توزیع وسیع پوسترهای تبلیغاتی ایشان در سطح شهر و روستاهای وسیع ساری مبادرت ورزیده و در این راستا همه نیروهای فعال شورای مذکور را نیز بکار گیریم!

اتفاقاً همین هم شد و ما اگر چه دیر وارد ماجرا شده بودیم، اما هنوز فرصت باقی بود و با مراجعه به حزب جمهوری اسلامی-دفتر ساری و ملاقات با ایشان، موافقت معظم له را برای تحویل تمامی پوسترها که اتفاقاً حجم بسیار زیادی هم داشتند را اخذ کرده و وارد کار شدیم و در عرض ۴۸ ساعت که بدون وقفه همه نیروها را بکار گرفته بودیم، موفق شدیم به تمامی تعهداتمان عمل کرده و قبل از پایان یافتن فرجه قانونی تبلیغات، همه پوسترها را توزیع و نصب کرده و با سطل های متعددچسب، غالب خیابان ها و کوچه های شهر و روستاها را به عکس ها و پوسترهای تبلیغاتی ایشان مزین سازیم!

اما چون دلهره تخریب این پوسترها و زحمات را می دادیم، تصمیم گرفتیم گروههایی را سازماندهی کرده و تا روز رای گیری که ۴۸ ساعت فرصت باقی بود، شهر را در قرق گشت های پیاده و سواره خود قرار داده و نگذاریم که زحمات ما به هدر برود و همین هم شد و درگیری های متعددی را با گروههای تخریب تبلیغاتی آنها به ثبت رسانیدیم!

نکته جالب توجه، حیرت همزمان ستادهای گسترده تبلیغاتی سایر نامزدها از این همه حجم جدید تبلیغاتی و نیز گروههای مبلغ سیار و مستقر در خیابان های اصلی شهر از یکسوی و همچنین زخم زبان نیروهای خودی به ما بخاطر بی بصیرتی! و نیز انتخاب غلط ما بوده است! که ما در قوی ترین دفاع توجیهی از اقدام خود به واژه هایی مثل"خیرالموجودین" و یا "مرضی الطرفین" پناه می بردیم تا مورد طرد این سری از نیروهای فعال مذهبی و انقلابی واقع نشویم!البته ما بعد ها آنچنان با شهید قاسمی مانوس شدیم که تقریباً تمام موارد کاری و شرعی مان را با ایشان طرح کرده و از منبع جوشان فیوضات ایشان بهره می گرفتیم.

با فضل و مدد الهی پس از رای گیری در دور دوم، ایشان از دو سهمیه نمایندگی ساری، موفق شدند که سهم دوم را پس از مرحوم دکتر اخوتیان که یک پزشک عمومی مردمی ارزان قیمت و در عین حال بی تفاوت بوده، به خود اختصاص داده و به مجلس راه یابد!(البته مرحوم دکتر اخوتیان بعد ها در مجلس تحت تاثیر لیبرالها قرار گرفته و حتی در تحصن آنها در مجلس در کنار مرحوم بازرگان هم شرکت کرده بود!)

متاسفانه دوره نمایندگی ایشان بسیار کوتاه بود و در حالیکه ۲۴/۱۲/۵۸ روز انتخاب ایشان بوده و ۷/۳/۵۹ نیز شروع بکار مجلس بوده، نهایتاً در ۷ تیر سال ۶۰ که قریب به یکسال و یکماه از این دوره ۴ ساله گذشته بود، به شرف شهادت نایل گردید.

از آن تاریخ تا کنون هر وقت که به قم می روم، در آرامگاه شیخان قم بر مزار شریف ایشان فاتحه ای می خوانم و یادش را گرامی می دارم.



خاطره دوم :

سال ۵۹ سال انقلاب فرهنگی بود که به دستور امام راحل می بایست، دانشگاهها را از لوث وجود گروهکهایی که آنجاها را به ستادهای عملیاتی و نظامی خود مبدل کرده بودند، پاکسازی نمائیم و این جریان سراسری در مازندران و مشخصاً در ساری هم در حال وقوع بود!

ما بعنوان فعالترین تشکل دانشجویی-دانش آموزی در ساری، میداندار این حرکت بودیم و برای ساماندهی کامل آن به حجةالاسلام و المسلمین شهید قاسمی که نماینده ساری در مجلس بوده و ما دیگر خیلی با ایشان الفت پیدا کرده و ارتباط تنگاتنگی داشتیم، مراجعه کرده و از ایشان خواستیم که در پیشاپیش حرکت ما حضور نمادین داشته باشند و ایشان هم قبول کرده و ما در معیت ایشان مقدمتاً به سمت دانشکده بهداشت ساری واقع در خیابان وصال حرکت کردیم، اما در آنجا با اجتماع غلیظ و اتحاد خصمانه گروهکهای چپ و التقاطی مواجه شده که با ایجاد حلقه انسانی، مانع ورود ما به دانشکده می شدند!

شهید قاسمی به سخنرانی بی بلندگو و موعظه گرانه مبادرت ورزیدند و از همه آنها خواستند که به خواسته نظام تن در داده و دانشگاه را که محل تحصیل است، ترک کرده و از آنجا بعنوان ستاد تشکیلاتی استفاده نکنند!

اما دانشجویان و غیر دانشجویان که بطور کاملاً غیر شرعی دست در دست هم داده و زنجیر بظاهر ناگسستنی ایجاد کرده بودند، با ایجاد همهمه و سر و صدای زیاد، نسبت به فراخوان ایشان، اعتراض و نیز بی اعتنایی نشان داده و اهانت های شفاهی و فحاشی علیه حزب الله و روحانیت را در دستور کار خود قرار داده بودند!

در همین اثناء و در حالیکه شهید قاسمی همچنان مشغول موعظه آنها بودند، ناگهان یکی از دختران با کشف حجاب کامل خویش، از جا پریده و علیرغم قد کوتاهی که داشت، تلاش کرد تا تا با حرکات رزمی با پا به عمامه معظم له اهانت کرده و آن را از سر ایشان بیندازد و همزمان توسط بقیه همپالکی هایش تشویق شده و اهانت کلامی به شهید قاسمی همه گیر شد!

ما تلاش کردیم تا بین آن زنجیره گروهکی و شهید قاسمی حایل شویم که خدای نکرده به ایشان اهانت نشود، اما ایشان با کمی مکث گفت؛ آنها خانم ها را جلو انداختند، شما هم برای شکستن عملیاتی زنجیره مقاومت آنها در حلقه اول، از آقایان استفاده نکنید و مرتکب عمل غیر شرعی نشوید! بلافاصله یک گروه از خواهران شورا که اتفاقاً رزمی کار هم بودند، جای ما را گرفته و با نظارت و تایید ایشان، آن زنجیره باطل گسست و ستادهای تشکیلاتی گروهکها به سستی خانه های عنکبوت فتح شد!

پس از آن شهید قاسمی به ما گفت که در بقیه مراکز هم از حدود شرع خارج نشوید، اما فرمان امام را با قاطعیت اجرا کنید و دانشگاه را بطور کامل پاکسازی کنید تا محل تحصیل به حضور نظامی گروهکهای ضد انقلاب آلوده نباشد!و ما نیز همانگونه کردیم که امام می خواست و او نیز تاکید و اشاره داشت!

روحش شاد، یادش گرامی و راهش پر رهرو باد!

صادقعلی رنجبر-عضو هیئت علمی دانشگاه


استفاده از اين خبر فقط با ذكر نام شمال نيوز مجاز مي باشد .
ایمیل مستقیم :‌ info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000592323
 
working();

ارسال نظر :
پاسخ به :





نام : پست الکترونیک :
حاصل عبارت روبرو را وارد نمایید :
 
working();

« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما »
هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد

سامانه آموزش آنلاین ویندی
Page created in 0.106 seconds.